جدول جو
جدول جو

معنی کوی یافت - جستجوی لغت در جدول جو

کوی یافت(سِ دَ / دِ)
طفلی را گویند که بر سر راه انداخته باشند، (برهان)، بچه ای که از سر راه بردارند، لقیط، (ناظم الاطباء)، یافتۀ کوی، کودکی که وی را در راهی افکنده باشند و کسی او را برداشته و تربیت کند، بچۀ سرراهی، (فرهنگ فارسی معین)، بچۀ سرراهی، منبوذ، ابناءالسکک، لقیط، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، در لغت اسدی آن را مرادف حرام زاده و سند و سنده آورده است ولی معنی اولی آن بچۀ سرراهی است و آن اعم از سند و غیر سند است، مجازاً، حرام زاده، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، حرام زاده، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کوی یافت
کودکی که وی را در راهی افکنده باشند و کسی او را برداشته و تربیت کند بچه سرراهی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَهْ تَ)
تنه خوردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صدمه و آسیب دیدن:
ز پای اندرآمد نگون گشت طوس
تو گوئی ز پیل ژیان یافت کوس.
فردوسی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ز رستم بپرسید پرمایه طوس
که چون یافت پیل از تگ گور کوس.
فردوسی.
چنان دان که هر کس که دارد فسوس
همو یابد از چرخ گردنده کوس.
فردوسی.
بزد تند یک دست بردست طوس
تو گویی ز پیل ژیان یافت کوس.
فردوسی.
و رجوع به کوس و کوس خوردن شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
کوی یافت، (ناظم الاطباء)، رجوع به کوی یافت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از روی تافت
تصویر روی تافت
اباء
فرهنگ واژه فارسی سره